دارم می میرم این روزا سخت ترین لحظه های زندگیمه... خیلی تنها شدم خیلی... این حق من نبود... من بودم و تنهایی و یک راه بی انتها یک عالم گله و خدایی بی ادعا گم شده بودم میان دیروز و فردا تا تو را یافتم.. با تو خودم را یافتم صدایت در گوشم پیچید نگاهت در چشمانم نقش بست نشان دادی به من آنچه بودم آری، با تو رسیدم من به اوج خودم نامم را خواندی.. گفتی بارانم بارانی شد دل و چشمانم آری بارانی شدم تا ببارم اما ای کاش بدانی تویی آسمانم بی تو نه معنا دارد باران نه معنا دارد خورشید و نه رنگین کمان ای که شبیه تر از خود به منی
منم میام پیش خودت دیر یا زود تو خیلی بدی که واسه قطار مرگ فقط یه بلیط گرفتی و تنهایی سفر کردی اما دیگه نمیزارم تنهایی جایی بری من مسافر قطار بعدیم اینقدر منتظر میمونم تا قطار بعدی بیاد اونوقت میام پیش خودت دیدی که سخــــت نیســـــت تنها بدون مــــــــــن ؟!! دیدی صبح می شود شب ها بدون مـــــــــن !! این نبض زندگی بــــــــی وقفه می زند… فرقی نمی کند با مــــــن …بدون مــــــن… دیــــــروز گر چه ســـــــخت امروزم هم گذشت …!!! طوری نمی شود فردا بدون مــــــن !!!
غم انگیز است اگر تو را نخواهد ! مسخره است اگر نفهمی !! احمقانه است اگر اصرار کنی . . . ! ادمــــــها نمیـــــــفهمنت …. بدترین کاری که…
بهترین پیام یا بمان و امید فردایم باش یا دیروزم را برگردان و برو .. از وقتی که نیستی، خدا می داند، چقدر آب به صورَتم پاشیدم .. لعنتی … این کابوس آنقدر واقعیست که از خواب بیدار نمیشوم. . . گذر کن بر فراز خاکم ای دوست صفایی ده به قلب پاکم ای دوست که هر لحظه به یادت هستم ای دوست بخوان شعری زدوران رفاقت که در خاک سیاه غمناکم ای دوست خودتون نظر بدین!!!!!! هر انسانی ..... ما پیغام دوست داشتنمان را با دود به هم میرسانیم.. نمیدانم آنسو برای تو تکه چوبی هست?! من که این سو جنگلی را به آتش کشیده ام..!
هرچه باشم بی وفا نیستم. عاشق توام دل ربا نیستم. فکر نکن که به فکر تو نیستم. بیخیال هرچه باشم بیخیال تو نیستم.. گونه هایت خیس است... همین که پیش هم باشیم،همین که فرصتی باشه
می פֿـواے قضاوتـــم ڪنـے ؟!!! ڪـفشآمو بپـوشـ ...راهـمو قـבم بـزטּ ... בرבآمو بـڪش ...روزـآمو بـگذراטּ ... بعـב قـضاوتــــم ڪـטּ .... !! هفت شهر عشق : شهر اول : نگاه و دلربایی شهر دوم : دیدار و آشنایی شهر سوم : روزهای شیرین و طلایی شهر چهارم : بهانه ، فکر جدایی شهر پنجم : بی وفایی شهر ششم : دوری و بی اعتنایی هر هفتم : اشک ، آه ، تنهایی سیر شده ام بسکه از آدمها زخم خوردم خدا خیرتان دهد به من محبت دروغین تعارف نکنید،من سیرم! منم که تا تو نخوابی نمیبرد خوابم تو درد عشق ندانی، بخواب آسوده ز ریشه کندن این دل تبر نمیخواهد به یک اشاره میافتد درخت فرسوده کاش یکی باشه که درددلتو بتونی بهش بگی… ولی وای ازروزی که همون یکی بشه درد دلت..! بـــــیا با پـــنجه راه برویم ...
کاش می شد! که چشمانم را کنارت بگذارم تا چشم انتظارت نباشم ! وقتی کسی را دوست دارید، شادی اش برایتان زیباترین منظره دنیا و ناراحتی اش برایتان سنگین ترین غم دنیاست. اگر انسانها قدرت خواندن افکار یکدیگر را داشتند ... محبت را میگذارند پای احتیاجت صداقت را میگذارند پای ساده بودنت سکوت را میگذارند پای نفهمیدنت نگرانی ات را میگذارند پای تنهایی ات مادی ات را میگذارند پای بی کسی ات وانقدر تکرار میکنند که خودت باورت میشود که تنهایی ,بی کسی و محتاجی......! نگـــــــران نباش، حــــال مـــن خـــــــوب اســت بــزرگ شـــده ام … دیگر آنقـــدر کــوچک نیستـم که در دلــــتنگی هـــایم گم شــــوم آمـوختــه ام، که این فـــاصــله ی کوتـــاه، بین لبخند و اشک نامش ” زندگیست ” آمــوختــه ام که دیگــر دلم برای ” نبــودنـت ” تنگ نشــــود… راســــــتی، بهتــــــــــر از قبل دروغ می گویــــم… ” حــــال مـــن خـــــــوب اســت ” … خــــــوبِ خــــوب…
گاهی از خیال من گذر می کنی ....
آن روز که همدیگر را یافتیم ؛ یافتنمان هنر نبود ! هنر این است ؛ همدیگر را گم نکنیم ...!
به حباب نگران لب یک رود قسم ، وجودت را بر ماندگار ترین ستون خوبیها مینگارم تا بدانی یادت عزیز میماند .... روزهای عجیبی را میگذرانم روزهایی که دلم میخواهد ساعتها پشت پنجره بنشینم، خیابان را نگاه کنم، بدون اینکه انتظار کوچکترین اتفاقی را داشته باشم دلم سکوت میخواهد، سکوت محض، مثل وقتی که به اعماق آب میروی، مثل غرق شدن، همه چیز تاریک و تاریک تر میشود، ساکت و ساکت تر... وقت خداحافظی
دمش گرم... آسمان اینجا آبـے سـتــ!! من بین غَریبـﮧ ها نیستـَم...هَمـﮧ آشنایند! میدانـے ؟ پوسیـده استـــ... دلَم بین هَمـﮧ آشنایان غَریبـﮧ !
به جز خدا کسی رو داری که بهت بگه : من باهاتم ؟؟؟؟
آینه پرسید چرا دیر کرده است ؟ نکند دل دیگری را اسیر کرده است ؟ خندیدمو گفتم او فقط عاشق من است ... خندید بر سادگیم آینه و گفت احساس پاک تو را زنجیر کرده است .... در آینه نگاه میکنم بر خود ...... آه عشق تو عجب مرا پیر کرده است .... راست میگفت آینه ..... منتظر نباش .... او برای همیشه دیر کرده است .....
|
About
تنها شــادی زندگیم این است که هیچ کس نمی داند تا چه حد غـــمـگــینم ....
Archivesدی 1392آبان 1392 مهر 1392 شهريور 1392 مرداد 1392 تير 1392 خرداد 1392 فروردين 1392 AuthorsLinks
چتر ها را باید بست..زیر باران باید رفت..
تبادل لینک
هوشمند
ღناگفته های منღ |